فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
تعداد صفحات : 15 صفحه
چکیده: تفکیک قلمرو جوهر صفات (و حالات) «اخلاق» اسپینوزا روشى بازنمایى شده که منطق پژوهش دیالکتیک معروف است.
صفت بارز روش که جنبههاى متضاد موضوع ارتباط یکدیگر درک پژوهیده مىشود.
بنابراین، «اخلاق» ضرورت تبع مناسبتش ازادى بررسى مىشود.
با که موضوع نوشته رابطه ضرورت ازادى است، گفتنى که اسپینوزا متناهى نامتناهى، فرد جامعه، جزء کل همین شیوه بررسى مىکند. واژگان کلیدى: ضرورت ازادى، عواطف (فعال منفعل)، جوهر صفت، خود علت وابسته، عاطفه عقل. جبر اختیار فلسفه عصر جدید موازات پیشرفت علوم طبیعى، موضوع تامل اندیشه ورزان جستار مناسبت فرد انسانى طبیعت اجتماع شد.
البته فیلسوفان باستان قرون میانه نسبت دو مفهوم بى اعتنا نبودند، ضمن که براى انان رهگذر مفاهیم ضرورت تصادف شایان توجه بود.
به علاوه، دو مفهوم ابتداى تفکر فلسفى تشکیل یک کل مکمل نمىدادند؛ تصادفى ازادى، تجلى ضرورت شمار مىامد.
از رو مىتوان گفت: ابتدا ضرورت بود.
واژه eleutheria ازادى (در یونان) libertas ازادى (در لاتین) اغاز معنى فلسفى نداشتند؛ ازادى تفکر دو قوم موضوع گفتمان فلسفى نبود، بلکه بیشتر تداعى ضرورت مىکرد ـ ضرورت سرنوشت، اراده خدایان...
ضرورت لحاظ عدالت مناسبت داشت (اناکسیماندر، پاره نوشتهها، 1) نخستین تطور واژه «ازادى» جامعه اتن که ازاد فرد انسانى که شهروند دولت ـ شهر نسبت مسوولیت داشت؛ پوشش قانون مىزیست مشمول حق قهر (هراکلیتوس، DK 162:B53).
فرد ازاد انى که اسیر نبود؛ ناازاد کسى که متصف غیر یونانى (بربر) بود.
ازادى همان اغاز متفاوت انارشى بود. زبان کهنتر یونانى علاوه واژه یاد شده، واژه hekon (به معنى داوطلب) تداعىگر ازادى فردى مفهوم مشخصتر کلام بود.
این واژه سپس ادبیات (شعر) یونانى مقابل ضرورت (ananke) معنى مىداد شاخص گردید.
در ادبیات، انسان قهرمان توصیف که برابر ضرورت مقاومت مىکرد، اندیشه غلبه ضرورت مطرح کرد.
این معنى ازادى بار سلبى داشت.
«نامجبوریت» تعین شخصیت ادبى شد.
در نمایش نامه «ایرانیان» قلم اشیل، ازاد کسى که قانون عام خدایى پیروى کند (مصرع 404).
در شعر سوفوکلس ازادى معادل خودمختارى شده است.
این واژه که اصل قلمرو وظایف حقوق دولت ـ شهرى فرد نشات گرفته بود، اثار تراژدى نویسان یونان مظهر برترین ازادى اخلاقى گردید.
از واژه eleutheria (ازادى)، صفت eleutheros (ازاد) معنى فلسفى گرفت.
سوفسطائیان مناسبت طبیعت (phusis) تعبیر کردند؛ انها مىگفتند ازادى پدیدهاى که طبیعت تعینپذیر مىشود (Hippokrates, Opera, ed.Keuhn (1821)19,17).
موافق نظر انان، چه قانون تعین مىپذیرد، براى طبیعت قید مىباشد.
در فلسفه سوفسطائیان طبیعت چیزى که فارغ جبر خارجى تناوردگى فلسفى مىیابد.
البته هر چیز که تاثیر بخشى ازاد دارد، ضرورى است.
سوفسطائیان معتقد بودند که طبیعت هرچه پدید مىاورد،
متن بالا فقط تکه محتوی متن پروژه میباشد صورت نمونه در درج شدهاست.شما بعد پرداخت انلاین ،فایل فورا دانلود نمایید
لطفا نکات زیر هنگام خرید دانلود مقاله : توجه فرمایید.
« پرداخت انلاین دانلود قسمت پایین »