لینک دریافت خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .docx ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 9 صفحه
قسمتی متن :
اسلام دموکراسی
رابطه بین اسلام دموکراسی جهان معاصر پیچیده بغرنج است. جهان اسلام حیث ایدئولوژیکی یکپارچه نیست. چشماندازهای وسیعی جهان وجود دارد، اندیشههای افراطی کسانی وجود هرگونه ارتباط بین اسلام دموکراسی نفی میکنند گرفته کسانی معتقدند اسلام خود نظام دموکراتیک فرمان میدهد. میان اندیشههای افراطی، شماری کشورهایی اکثریت جمعیت انها مسلمان هستند، بسیاری مسلمانان باورند اسلام حامی پشتیبان دموکراسی است، اگر چه نظام سیاسی خاص انها مشخصا تحت عنوان نظام اسلامی شناخته میشود.
در قرن بیستم سرتاسر جهان اسلام، بسیاری گروههایی خود مشخصا اسلامگرا معرفی کرده سعی داشتند عنوان سازمانهایی سیاسی مستقیما فرایندهای دموکراتیک مشارکت داشته باشند، اروپای شرقی، افریقا نقاط دیگر جهان سرنگون شدند. ایران گروهها توانستند قدرت دست گرفته نظامی تشکیل دهند. جاهای دیگر، گروههای مشخصا اسلامی نظامهایی مشارکت داشتند حیث ساختاری بیشتر سکولار بودند. مشارکت گروههایی خود دارای جهتگیریهایی اسلامی معرفی میکردند انتخابات طور کلی فرایندهای دموکراتیک، مناقشات قابل توجهی برانگیخت. انهایی معتقدند رویکردهای سکولار جدایی مذهب سیاست جوهره دموکراسی است، استدلال میکنند گروههای اسلامی دموکراسی تنها عنوان ابزاری کسب قدرت سیاسی حمایت میکنند. انها میگویند گروههای اسلامی ایده «یک مرد، یک رای، یک بار» حمایت میکنند. الجزایر ترکیه، دنبال پیروزی انتخاباتی احزاب سیاسی اسلامی، حیث مذهبی رژیمهای سیاسی موجود تهدید پنداشته میشدند احزاب نظر قانونی محدود سرکوب شدند. بحث رابطه بین اسلام دموکراسی قویا میان کسانی خیزش اسلامی اواخر قرن بیستم اوایل قرن بیستویکم تداعی میکنند، جریان است. برخی اسلامگرایان باورند «دموکراسی» مفهومی بیگانه توسط غربگرایان اصلاحطلبان سکولار جوامع اسلامی تحمیل شده است. انها همواره استدلال میکنند مفهوم حاکمیت مردم، تاکید بنیادی اسلام حاکمیت خدا انکار میکند لذا نوعی بتپرستی است. انهایی چنین دیدگاهی دارند احتمال بسیار کمی انتخابات شرکت میکنند. بسیاری اینها شرکت مباحث گفتگوهای فکری روشنگرانه رسانهها پرهیز میکنند. برخی دیگر نسبت فعل انفعالات سیاسی جوامعشان بیاعتنا هستند امید دارند اجتماع مجرا منزوی انها نحوی الهامبخش جامعه اسلامی وسیعتری خواهد شد. اما بسیاری گروههای فکری برجسته اسلامی استدلال میکنند اسلام دموکراسی یکدیگر سازگارند. برخی پیشتر میروند تاکید میکنند شرایط کنونی جهان معاصر، دموکراسی میتوان نیاز ضروری اسلام تلقی کرد. مباحثات، متفکران مسلمان مفاهیم تاریخی پراهمیتی درون سنت اسلامی بیرون کشیده مفاهیم پایهای دموکراسی طور جهان مدرن فهمیده میشود، تلفیق میدهند. فرایند جهان اسلام مشابه همان فرایندهایی دیگر سنتهای مذهبی بزرگ رخ داده است. تمام سنتهای مذهبی بزرگ جهان، دستگاههای کلانی ایدهها، بینشها مفاهیمی فهم حیات فرجام نوع بشر اساسی هستند، عرضه میدارند. بسیاری مفاهیم اهمیت شیوههای مختلف دوران مختلف کار برده شدهاند. مثال سنت مسیحی دوران پیشمدرن شالودهای نظری پادشاهی دارای مشروعیت الهی فراهم میکرد، حالی دوران معاصر مفهوم ترویج تبلیغ میکند مسیحیت دموکراسی کاملا یکدیگر سازگارند. تمامی سنتها، منابع فکری ایدئولوژیکیای وجود دارند میتوانند توجیهکننده پادشاهی مطلقه دموکراسی باشند. مناقشه زمانی سر میاورد توجه داشته باشیم اینکه مفاهیم بنیادی چگونه باید فهم درامده کار ایند. یک نقطه نظر اغازین نسبتا بیطرفانه موضوع مسلمانان سال 1992 توسط راشدالغنوشی، رهبر اسلامگرای تونسی تبعیدی سیاسی مصاحبه «لندن ابزرور» ارائه شده است: «اگر مقصود دموکراسی عبارت مدل لیبرالی حکومت غرب رایج است، یعنی نظامی مردم ازادانه نمایندگان رهبران خود میگزینند، جابجایی قدرت همچنین تمام ازادیها حقوق بشر عموم مردم وجود دارد، صورت مسلمانان مطلب سخنی مذهب خود نمییابند دموکراسی مغایرت داشته باشد، نفعشان نیست چنین کاری بکنند». بسیاری مسلمانان جمله خود غنوشی پیشتر رفته دموکراسی شیوهای مناسب تحقق الزامات خاص دین اسلام جهان معاصر میدانند. سنت اسلامی حاوی شماری مفاهیم کلیدی مسلمانان انها عنوان رهگشای «دموکراسی اسلامی» مطرح میکنند. اکثرا موافق نکته خواهند مسلمانان مهم صرفا سادگی دست کپی انچه غیر مسلمانان باب ایجاد نظامهای دموکراتیک کردهاند، نزنند، تاکید قالبهای مختلفی تحقق یک دموکراسی مشروع قابل تصور است. محمد خاتمی رئیس جمهوری ایران مصاحبهای تلویزیونی قبل انتخابات ریاست جمهوری کشور خاطر نشان میکند «دموکراسیهای موجود ضرورتا یک فرمول منظر خاص تبعیت نمیکنند. اینکه یک دموکراسی نظام لیبرال منجر شود امکانپذیر است. امکان دارد دموکراسی احتمالا نظامی سوسیالیستی منجر شود. همچنین میتوان دموکراسیای برخوردار هنجارهای مذهبی باب حکومت داشت. ما نوع سوم اختیار کردهایم». خاتمی دیدگاهی عرضه میدارد میان هواداران دموکراسی اسلامی مشترک اینکه «دموکراسیهای امروز جهان خلاء بسیار بزرگی رنج میبرند عبارت خلاء معنویت»، اسلام میتواند چهارچوب لازم تلفیق دموکراسی معنویت حکومت مذهبی فراهم نماید. سنتز معنویت حکومت تصریح بنیادینی روح اسلام ناشی میشود: اینکه «هیچ معبودی جز خداوند نیست» تاکید اینکه او «یکتا»ست. اندیشه، توحید خوانده میشود، مبنای لازم ایده هیچ کس نمیتواند جنبههای مختلف حیات مقولاتی مجزا یکدیگر منفک کند، فراهم میاورد. علی شریعتی، شخصیتی سهم عمدهای تحول ایدئولوژیکی انقلاب اسلامی ایران ایفا کرد، کتاب «جامعهشناسی اسلام» مینویسد توحید «به معنی یکانگی یکتایی خداوند البته پذیرش تمامی یکتاپرستان است. اما توحید عنوان یک جهانبینی … بدین معنی کل هستی جای تقسیم جهان جهان باقی… روح بدن، مثابه یک کل واحد بنگریم». جهانبینی، جداسازی مذهب سیاست، موجب خلاء معنوی حوزه عمومی میشود راه استقرار نظامهای سیاسیای هیچ درک احساسی نسبت ارزشهای اخلاقی ندارند، باز میکند. چنین منظری، یک دولت سکولار راه سوء استفاده قدرت باز میگذارد. تجربه کشورهای مسلمان دارای رژیمهای نظامی حیث ایدئولوژیکی سکولار هستند، نظیر رژیم بعثی، عربی سوسیالیستی صدام حسین عراق، بیاعتمادی نسبت جدایی ارزشهای دینی سیاست تقویت میکند. طرفداران دموکراسی اسلامی استدلال میکنند یکتایی یگانگی خداوند مستلزم نظام دموکراتیک است. محافظهکاران نکته معترضند ایده حاکمیت مردم ایده حاکمیت خداوند تعارض است، صورت اغلب موارد الترناتیو، نوعی نظام پادشاهی خواهد بود. پاسخ مطلب تاکید توحید داده میشود، همانطور متفکر سودانی عبدالوهاب الافندی اظهار میدارد: «هیچ مسلمانی مساله حاکمیت خداوند حکومت مبنای شریعت تردید قرار نمیدهد، وجود بیشتر مسلمانان نسبت هرگونه ادعایی باب حاکمیت یک فرد سوءظن داشته بدگمانند. حاکمیت یک فرد مغایر حاکمیت خداوند است، چه اینکه همه افراد نزد خداوند برابرند. … اطاعت کورکورانه حکومت یک فرد خلاف اسلام است». بدین ترتیب استدلال میشود اصل توحید عملا مستلزم نظامی دموکراتیک زیرا انسانها برابر افریده شده هر نظامی برابری منکر شود اسلامی نخواهد بود. مفاهیم مشخص زیادی وجود دارند مسلمانان هنگامی تبیین