لینک دریافت خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word قابل ویرایش پرینت
تعداد صفحات: 34
تاثیر ورزش فعالیت روانی
روانشناسان پیرو مکتب گشتالت که سایر روانشناسان کارشناسان تعلیم تربیت نفوذ دارند، نکته تاکید میکنند که هر فردی محیط خود بهصورت یک کل عمل میکند بنابر رفتاری هماهنگ محیط خود دارد. هال لیندسی احساس روانشناسان پیرو مکتب گشتالت بهخوبی بیان میکنند: اندام انسان همیشه بهصورت یک کل واحد عمل میکند نه بهصورت یک سری بخشهای جدا هم. ذهن بدن جدا نیستند، نه ذهن عناصر استعدادهای مختلف تشکیل شده نه بدن اندامها بخشهای متفاوت بهوجود امده است. اندام انسان واحدی یکپارچه هر بخش تنهایی میتواند کل اندام اثر بگذارد. تئوری دیگر زمینه مبتنی مفهوم ادراکیـحرکتی که سال 1960 توسط کفارت بیان شد. او رشد کامل ادراکیـحرکتی کودک تاکید میورزد اظهار میدارد که مشکلات یادگیری بعضی کودکان زمانی اغاز میشود که کلیه رفتارهای انها بهطور بنیادی رفتار حرکتی مشکلات مذکور اثر قطع روند رشد ادراکیـحرکتی رخ میدهد. روان جسم انسان، پدیده واحدی تشکیل میدهند که امیخته پیوند یافتهاند تربیت بدنی دانش سلامت تندرستی که رشد همه جانبهی فرد طریق پرورش قوای جسمانی عهدهدار میباشد. فعالیت منظم ورزشی جسمانی، انسان، طرق مختلف تاثیر میگذارد تاثیر کلی، افزایش ظرفیت انجام کار جسمانی است.
باید توجه کرد که ورزش نظر متخصصان تعلیم تربیت منزلهی یک ابزار قوی تربیتی مطرح است. پرداختن ابعاد سازندهی ورزش جهت سلامتی جسمانی، روانی، اجتماعی فرهنگی نسل جدید نقش مهمی ایفا میکند. عادت کردن ورزش عنوان یک عامل مهم نقطه نظر سلامتی، میتواند زندگی دانشجویان تحت تاثیر قرار دهد. زیرا، بدون تردید، شرکت برنامههای ورزشی، کسب قدرت بدنی، صحت سلامت جسمی، اثار نتایج روانی اجتماعی قابل ملاحظهای ارمغان میاورد. سازگاری فرد محیط اجتماعی که هدف عمدهی اجتماعی شدن، ارتباط سالم موثری که بین فرد جامعه برقرار میشود، محقق میسازد. عبارت اجتماعی شدن، فرایندی توصیف میکند که طی ان، افراد قوانین رفتاری، سیستمهای اعتقادی نگرشهایی کسب میکنند که شخص اماده میکند بهعنوان یکی اعضای جامعه بهطور موثر عمل کند. ورزش میتواند وسیلهای اجتماعی شدن باشد، یعنی رشد نگرشهای اجتماعی، ارزشها رفتار، موثر واقع شود. وانس (1980) یک پژوهش تجربی فرانسه نشان داد که اثرات تربیت بدنی ورزش دانشاموزان تحت تاثیر قرار میدهد. نتایج نشان داد، دانشاموزانی که ورزش میکنند، وضع مطلوبتری نسبت گروه کنترل (غیرورزشکار) قرار دارند. انها نه تنها نظر تحصیلی بهتر بودند، بلکه برابر فشار عصبی اسیب کمتری دیدند نسبت سن خود رشد تکامل خوبی برخوردار بودند.
مطالعات نشان دادهاند که فرایند تمرین بدنی، پیشرفت روانشناختی کوتاهمدت درازمدتی احساس تندرستی ایجاد میکند. عصبشناسان معتقدند، اینکه انسان عملکرد صحیح حرکتی پیچیده دست یابد، باید کلیه ساختارهای عصبی سیستم اعصاب مرکزی او بهطور کامل رشد تکامل پیدا کنند نظر فیزیولوژیکی امادگی یکپارچه کردن محرکها الگوهای پاسخ داشته یاشند. اغلب تئوریها اساس فرضی پایهای ساخته میشوند که طبق تربیت ادراکیـحرکتی همان ارتباط بین روند حسی پاسخهای حرکتی که طول کورتکس مغز مراکز پایینتر جهت بهبود عملکرد ادراکیـحرکتی اتفاق میافتد. اساس فرض، چنانچه عملکرد فعالیتهای سیستم مرکزی خاطر کمرشدی، بیحسی مرگ برخی سلولهای عصبی دچار ضعف شده باشد، میتوان سلولها تحریک کرد انها توان دوباره بخشد اینکه کاری کرد که وظایف انان سایر سلولها انواع سلولهای تازه شکل گرفته بهعهده بگیرند بالاخره استین هاوس سال 1964، توجه ما واقعیت معطوف داشت که مهمترین عضو حسی بدن بافت عضلاتی است. حدود 40% اکسونهای اعصاب حرکتی عملا فیبرهای حسی هستند که تکانهها مغز هدایت میکنند انتقال میدهند. بافت عضلانی که بیش نیمی بدن ما تشکیل میدهد واقع یکی مهمترین منابع اطلاعاتی اعصاب وجود میاورد، زیرا اطلاعات اشکال مختلف مانند حافظه، تشکیل مفاهیم فکر کردن محیط بیرونی سیستم مرکزی اعصاب منتقل میکند.
در بیانات روسو دو نکته مهم وجود دارد؛ یکی هدف تربیت که عبارت است رشد شکوفایی استعدادهای کودک، دیگری روش وسیله تحقق هدف که همان فعالیت است. این اساس، بهمنظور تحقق هدف تربیت نه تنها باید شرایط عواملی به وجود اورد کودک به بازی ورزش بپردازد؛ بلکه باید شوق حرکت او بیدار کرد. ارتباط هدف وسیله این فرایند، همان مفهومی است که تحت عنوان نظریه مکتب گشتالت روش ادراکی - حرکتی به ان اشاره شد. این اساس، میتوان گفت که یکی عوامل اصلی رشد شکوفایی استعدادهای روانی ذهنی کودک، حرکت است. اسمایل، کفارت کاول (1963) تحقیقات خود بین استعداد حرکتی وعملکرد ذهنی، همبستگی مثبت معنیداری مشاهده کردند توانستند استفاده شاخص ازمون حرکتی، عملکرد ذهنی پیشبینی براورد کنند. یکی زمینههای متداول تحقیقاتی جمعیت بهنجار، مقایسه پیشرفت درسی ورزشکاران غیر ورزشکاران است. نوع مطالعات اغلب دهههای 1960 1970 انجام شده است. ایدزمور سال 1951 لستن سال 1964، نمرات درسی ورزشکاران غیر ورزشکاران یکدیگر مقایسه کردند. هر دو مورد، ورزشکاران معدل درسی بالاتری نسبت غیر ورزشکاران داشتند. بهطورکلی اغلب تحقیقات وجود همبستگی تایید کردهاند، اما بعضی تحقیقات نتایج متناقضی بهدست امده است. بهطور مثال، دیویس برگر سال 1973 هیچ اختلاف معنیداری بین نمرات اخر سال ورزشکاران غیر ورزشکاران دبیرستانی مشاهده نکردند. روش دیگری که زمینه برخی پژوهشگران دنبال کردهاند، مقایسه بهره هوشی ورزشکاران غیر ورزشکاران است. یافتههای اینگونه تحقیقات وجود ارتباط مثبت بین هوش شرکت فعالیتهای ورزشی نشان نمیدهد، بهطور مثال تروپ سال 1967 سعی کرد میان محصلان 375 کالج دخترانه ارتباطی بین میزان هوش موفقیت ورزشی رشتههای بدمینتون تنیس بهدست اورد. ولی بین دو عامل هیچ ارتباط معنیداری مشاهده نکرد.
اسلوشر سال 1964، بهرههوشی گروههای مختلف ورزشکاران دبیرستانی 100 نفر غیر ورزشکار مقایسه کرد. او بدین منظور ازمون هوش لورج ثورندایک استفاده کرد، گروه ورزشکاران شامل 100 بازیکن بیسبال، 100 بازیکن بسکتبال، 50 شناگر،50 کشتیگیر 100 بازیکن فوتبال بود. نتایج پژوهش نشان داد که بهره هوشی ازمودنیهای غیر ورزشکار بهطور قابل توجهی بالاتر گروه ورزشکاران است.
توجه مطالعات دیگری که زمینه انجام شده درک مشکلات عینی کار ما کمک خواهد کرد نتیجهگیریها جانب احتیاط رعایت کنیم. یکی مشکلات اصلی گونه پژوهشها مربوط ورزشکارانی که مدرسه نمرات درسی پایینی کسب میکنند تیم ورزشی کنار گذاشته میشوند. اینگونه ورزشکاران نمیتوانند حداقل معدل لازم شرکت مسابقات کسب کنند. انتخاب قبیل ورزشکاران نه تنها نتایج نمرات درسی بلکه ممکن نتایج نمرات هوش تاثیر بگذارد. بهعلاوه اگر گروه ورزشکاران نمرات هوشی بالاتری بهدست اورند،میتوان تصور کرد که هوش بالاتر انها علت فعالیتهای ورزشی سطح بالاست، حالیکه قابلیت، یعنی هوش، ممکن راههای دیگری کسب شده باشد. مشکل دیگری که کلیه سطوح دیده میشود، مسئله ثبتنام ورزشکاران غیر ورزشکاران دروس مختلف است. سطوح بالاتر بهندرت اتفاق میافتد که ورزشکاران درجهبندی کسب نمرات شکست مواجهه شوند، حالیکه غیر ورزشکاران چنین نیست، بهطور کلی میتوان گفت اگر چه بین ورزشکار بودن موفقیت تحصیلی همبستگی مثبت وجود دارد ولی بهندرت میتوان تحقیقی یافت که پیشنهاد کرده باشد که تمرینات بدنی بهطور مستقیم افزایش رشد هوش میانجامد.
یکی مهمترین عوامل بین بردن افسردگیها پیشگیری بهوجود امدن نوع بیماریها ورزش است. ورزش موجب کاهش اضطراب افسردگی، تنظیم تعدیل میزان استرس حتی تغییرات شخصیتی بهصورت پیدایش دیدی مثبتتر نسبت زندگی میشود. مطالعات انجامشده افراد میانسال نشان داده که افرادی که ورزش میکردند، کمتر دچار اضطراب، فشار عصبی، افسردگی خستگی