لینک دانلود خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع : .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 22 صفحه
قسمتی متن :
به نام خدا
قاعده غرور: فریب خورده (برای درافت غرامت) کسیکه فریبش
داده رجوع کند.
2.از موجبات ومسببات ضمان همین غرور(فریب خوردگی) است.
جمله « المغرور یرجع الی من غره » هر چند متن حدیثی عینه نیامده است اما بین فقها مشهور است. اری کتاب مستدرک الوسائل کتاب دعائم الاسلامدر حدیث امام علی(ع) امده است که: «مرد برایمهریه کسیرجوع کند که او فریب داده است». همچنین روایت جمهور امام علی(ع) چنین امده است: «مغرور مهریه کسیکه فریبش داده برمیگردد».
قبل ورود بحث قاعده غرور وغرر تحقیق ماده غرور غرر همچنین کلمه « تدلیس» وارتباط غرور مناسب است.
می گوییم: دلالت کتابهایلغوی، معنیغرور انخداع فریب خوردگی است. قاموس: غره غروا غرا غره، مغرور وغریر یعنی: او نیرنگ داد باطل تطمیعش کرد او نیرنگ پذیرفت وگول خورد غافل شد. المنجد:هرکس خدعه بپذیرد پس مغرور است. مفردات گفته شده: غررت فلانا یعنیبه او نیزنگ ریختم وبه انچه میخواستم او رسیدم. وغره نااگاهیو غفلتی است که بیداریاتفاق افتد. اصل غر است که چیزیاشکار میشود. همین ماده است غره الفرس الغرور. هر چیزیانسان فریب دهد من جمله مال جاه شهوت شیطان ... گاه شیطان تفسیر کرده اند چون شیطان خبیث فریب دهندگان است. گاه دنیا تفسیر شده چون گفته شده: دنیا فریبد وضرر میزند ومی گذرد.
و غرر خطر است غر گرفته شده واز بیع غرر نهی شده است. صحاح میخوانیم: رجل غر غریر یعنی بدون تجربه ... غره غفلت است غار غافل است. اغره یعنی: او غفلت اوردم ( او غفلت فریب دادم). اغتر بالشیئ یعنیبا چیز فریفتم. غرر خطر است پیامبر خدا(ص)* بیع غرر نهیفرمودند مانند بیع ماهی اب.
و غرور چیزیاز متاع دنیا است که وسیله میفریبند. غره یغره غرورا یعنی او خدعه کرد.
از ابن سکیت نقل شده: غرور شیطان است ایه همین باب است: « لا یغرنکم بالله الغرور.
غرور است که ظاهری دوست داشتنی باطنی مکروه ناپسند دارد. همچنین غرور دارویی است که فریبند. غره یغره یعنی او فریب داد غرور یعنی متاع دنیا که فریبند.
از قاموس: انا غریرک منه یعنی: من تورا برحذر دارم. غرر بنفسه تغریرا یعنی: نفسش معرض هلاکت قرار داد. غرر حرکت اسم است اسم غره مکسور میباشد.
در نهایه: الغره غفلت است اغترار طلب غفلت است. حدیث امده که پیامبر(ص) بیع غرر نهیفرموده چیزی است که ظاهرش مشتری فریبد باطنش مجهول است.
ازهریگفته: بیع غرر است که بدون تعهد مسئولیت وبدون وثیقه باشد بیعهاییهم که دو طرف معامله باطن مجهول بیعها احاطه ندارند، داخل همین بیع غرر است. لغت استفاده شود که غرر اسمی است تغریر که معنایان معرض هلاکت قرار دادن است. غرر تفسیر شده است چیزیکه ظاهرش مشتری را میفریبد باطنش مجهول است مانند بیع ماهی دراب. همچنین مجمع البحرین نهایه (کتاب لغویاست) تفسیر شده که غرر، خطر است بحث قاعده غرر خواهد امد شاء الله.
اما غرور لغت همانطور که قبلا اشاره کردیم انخداع است پس هرکس خدعه بپذیرد مغرور است. غرور مصدریاست غره یعنی فریبش داد. همه سخنان اهل لغت موارد استعمال کلمه ظاهر شود که غرور معنی خدعه نیرنگ فریب خوردگی چیزی است که ظاهرش مخالف باطنش باشد.پس مغرور فریب خورده است غار کسی است که مغرور چیزیوادار کند که شیئ ظاهر فریبنده دارد باطنش اینگونه (فریبنده) نیست.
اما تدلیس: باب تفعیل است ماده دلس معنایتاریکی مانند دلسه. گویا مدلس نیرنگ زدنش امر تاریک کرده مبهم نموده توهم غیر واقع شود(مغرور غیر واقع توهم کند)
از المنجد: بایع تدلیس کرد یعنی: عیب مبیع مشتریکنمان کرد. دالسه یعنی او نیرنگ زد. الدلس یعنی خدعه ظلمت.
در لسان العرب(کتاب لغوی): الدلس یعنی ظلمت. فلان لایدالس لایوالس یعنی:نیرنگ نمی زند فریب نمی دهد. مدالسه مخادعه( یکدیگر فریب دادن) است. صحاح مجمع البحرین لسان العرب استفاده شود که تدلیس کتمان کردن عیب کالا مشتریاست دلسه خدیعه میباشد. سخنان اهل لغت موارد استعمال کلمه دلسه ظاهر شود که خدعه غرور قریب المعنا است. مراد قاعده غرور است که اگر انسان قولییا فعلی طرف انسان دیگریفریب خورد خسارت دید ضرر کرد حق رجوع کسیکه او فریب داده حق گرفتن خسارت او دارد.
مستند قاعده غرور:
1) گاهی برایاثبات قاعده گفته مشهور بین فقها استدلال میشود: « مغرور کسیکه فریبش داده برمیگردد».اما جمله کتب معتبر ذکر نشده است شهرت زبان فقها حجیتش ثابت نمی کند. شاید قاعده روایات واصله ایبه دست امده باشد که مواردی که غرور صدق کند صادر شده اند.
2)و گاهی وجود اجماع رجوع مغرور غار( فریب دهنده) مقدار ضرریکه غار او تحمیل کرده استناد فقها قاعده ابواب مختلف استدلال شود ارسال جمله ارسال مسلمات است. انجا که جدا احتمال دارد مجمعین جمله دیگر مدارک اعتماد کرده باشند. پس اتفاق انها اجماع مصطلحیکه کاشف قول معصوم است نمی باشد.
3)و گاهی قاعده تسبیب استدلال شود. تقریب که مغرور هرچند مباشر است اما نسبت غار که سبب باشد ضعیف است. اما اشکال اینجاست که مغرور که