لینک دریافت خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 10 صفحه
قسمتی متن :
نظریه داروین ( تئوری تکامل)
از کتاب شناخت الله نوشته دکتر عمر سلیمان اشقر دانشگاه شریعت-دانشگاه اردن-۱۹۹۴-م
نظریه داروین:طرفداران نظریه خواستند وجود موجودات زنده دیدگاه توجیه کنند؛ متاسفانه نظریه میان مردم گسترش پیدا کرد؛ عده زیادی حسن نیت گمان اینکه نظریه یک دیدگاه علمی است، پی گسترش تلاش فراوانی نمودند؛ عده دیگری دلیل موافق بودن نظریه خواهشات نفسانی شان نیت شوم نادرست درصدد گسترش برامدند.این نظریه تمام ادیانی پیرامون افرینش انسان سخن گفته اند، تکذیب کند مستمسکی مخالفان ادیان الهی اسمانی حساب اید اینگونه انان توسل نظریه توانستند بسیاری انسان فریب دهند.
این نظریه چه گوید؟این نظریه گوید: اصل انسان تمام موجودات زنده یک حیوان بسیار ریز کوچک شروع شود حیوان کوچک اب وجود امده است؛ نسل حیوان اثر تحولات تغییراتی گذشت زمان خود دیده است؛ تغییر شکل داده اینکه حالت موجود صورت فعلی درامده ویژگی صفات بدست امده نسل، نسل بعدی منتقل شده گذشت میلیون سال خصوصیات ریز پست خصوصیات والا مترقی تبدیل شده تغییر تحولاتی محیط انها ایجاد نموده است، صورت انسان امروزی اورده است.
این نظریه چه پایه استوار است؟1- این نظریه مشاهداتی مبتنی حفره زیر زمینی زمان داروین متحقق گردید؛ پژوهشگران مشاهده کردند طبقات قدیمی زمین موجودات ابتدایی ساده وجود دارد طبقات بعدی ان، موجودات پیشرفته تری هستند همین ترتیب طبقات بعدی موجودات پیشرفته تری بسر برند؛ توجه مشاهدات، داروین نتیجه رسید که: " موجودات حیوانات مترقی پیشرفته کنونی تدریج موجودات زنده حیوانات ابتدایی وجود امده اند."
2- نظریه داروین متکی چیزی زمان داروین شهرت داشت اینکه جنین کلیه حیوانات ابتدا شبیه همدیگر هستند تشابه همسانی حکایت دارد اصل موجودات یکی همانگونه جنین یکی تغییر تحولات موجودات زمین وقوع پیوسته همانگونه داخل رحم موجودات زنده دچار تغییر تحول شدند.
3- همچنین وجود اپاندیس (روده کور) انسان، دلیلی اینکه میمون ارث برده است؛ اما عضو انسان پیشرفت نکرده است؛ همین خاطر هیچ کاری انجام نمی دهد؛ حال اینکه اپاندیس زندگی میمون کار خودش انجام دهد.
تطور پیشرفت دیدگاه داروین:بنابر توضیحات داروین عمل ارتقا تطور دو صورت زیر انجام گیرد:
1- انتخاب طبیعی:عوامل عناصر نابود کننده موجب بین رفتن موجودات ضعیف ناتوان باقی ماندن موجودات قوی توانا شود همان چیزی طرفداران نظریه قانون "ماندگاری اصلح است" تفسیر نمایند؛ اساس ضابطه، هر موجودی قوی سالم باشد، باقی ماند ویژگی هایش نسل بعدی خود،منتقل کند صفات ویژگی گذشت زمان جمع شده صفات ویژگی جدید بوجود اوردند همان رشد نموی موجب ارتقا پیشرفت یک موجود وضعیتی وضعیت مناسب تر ومطلوب تر شود پیشرفت تدریجی ادامه دارد.
2- انتخاب جنسی:انتخاب جنسی واسطه میل رغبت جنس نر ماده امیزش جنس شایسته تر قوی تر صورت گیرد؛ نتیجه، صفات قوی تر شایسته تر باقی ماند صفات ویژگی حیوان ضعیف ناتوان دلیل عدم تمایل امیزش دیگری بین رفته معدوم شوند.
3- صفات جدید نسل بعدی منتقل شوند:هرگاه ویژگی صفات جدیدی وجود امد نسل بعدی منتقل شود.
در شکستن پایه نظریه داروین
-1 علم حفاری همواره ناقص بوده است:هیچ کس نمی تواند ادعا کند کنکاش . جستجو تمام طبقات زمین زیر کوه دریاها طور کامل انجام گرفته است؛ نتیجه، چیز جدیدی کشف نمی شود یافته گذشته نقض کند.بر فرض ثابت بودن یافته علم، وجود موجودات ابتدایی ساده اغاز وجود موجودات مترقی تر ادوار بعدی نمی تواند دلیل تحولات پیشرفت موجودات پست ناقص موجودات برتر مترقی باشد؛ بلکه تنها تواند دلیل ترتیب موجودات – صورت مناسب بودن محیط – بوجود امدن هر شکل باشد؛ مگر نه علم حفاری زمان داروین گفت: عمر انسان ششصد هزار سال حال انکه اکتشافات جدید علم حفاری سابقه تاریخی عمر انسان دهها میلیون سال قبل رساند.ایا چنین تناقضاتی یافته علم حفاری بارزترین دلیل نیست علم حفاری همواره حال تغییر تحول نمی توان هیچ نظریه قطعی اساس صادر نمود؟ ایا تناقض فوق، دلیل نیست ممکن فردا حقایقی کشف شود ما عکس انتظار داشتیم؟دکتر مصطفی شاکر سلیم در کتاب " الانسان فی المراه" (انسان اینه) تالیف کلاید کلوکهون پیرامون انسان نئاندرتال طرفداران نظریه داروین انها نخستین انسان متحول شده میمون دانند، نوشته است. دکتر مصطفی شاکر توصیف انسان نئاندرتال ضمن بیان خصوصیات بارز انها نویسد: " دماغ انها نظر حجم دماغ انسان امروزی بزرگ تر بوده جمجمه انها بزرگ پهن تر بوده ... "تا اینکه بخشی سخنانش گوید: " زنجیره علم حفاری بدان دست یافته زنجیره منقطع بریده بخش مجهول ناشناخته بعنوان حلقه مفقود یاد شود."
دکتر سوریال کتاب خود نام " تصدع مذهب داروین" گوید:1-1 حلقه مفقود میان طبقات مختلف موجودات زنده باعث ایجاد نقص زنجیره شده است:این زنجیره نه تنها میان انسان موجودات پایین تر ان، حلقه مفقودی دارد؛ بلکه میان سایر طبقات موجودات زنده حلقه ناشناخته وجود دارد؛ بنابراین، میان حیوانات نخستین تک سلولی هستند حیواناتی چند سلولی هستند، حلقه دیده نمی شود؛ همچنین میان مهرگان مهره داران حیوانات بدون ستون فقرات ماهی حلقا مفقودی وجود دارد؛ همینگونه میان خزندگان پرندگان، میان خزندگان سایر حیوانات انسان زنجیره قطع شده حلقه مفقود است.
2- تشابه میان جنین حیوانات:این یک اشتباه بزرگ بعضی دانشمندان دچار شده اند خطا ناشی نداشتن ابزارهایی بتواند تفاوت ریز دقیق میان جنین حیوانات شکل گیری، ترکیب ترتیب تفصیل بیان کرد؛ طرفی دیگر، دانشمند المانی "هگل" بنیانگزار شکل مشابه جنین بشمار رود، بعد اینکه طرف جنین شناسان انتقاد قرار گرفت، اعلام نمود جنین حیوانات فقط هشت درصد یکدیگر شباهت دارند.
3- وجود اپاندیس (روده کور(اما وجود یک عضو میمون انسان نام اپاندیس (روده کور) نمی تواند دلیل قاطعی باشد مبنی اینکه انسان میمون متحول شده تغییر شکل داده است؛ بلکه دلیل انسان اپاندیس اجدادش نظر غذایی گیاهان متکی بوده اند، ارث برده است؛ لذا هضم گیاهان افریده شده است. (اما امروزه گروهی فیزیولوژیستها نظیر دکتر مارتین معتقدند اپاندیس نوزادان تولید هورمون افراد بزرگسال تولید " انتی ژن" مفید ایمنی بدن مبارزه بیماری کمک کند. همچنین تحقیقات دکتر پارکر، دکتر بولینجر سایر همکارانشان دانشگاه دوک امریکا نشان دهد اپاندیس نقش عمده سیستم ایمنی بدن دارد.پس علم همواره حال پیشرفت است؛ اگر زن صفتی ویژگی موجودات نخستین عقب افتاده بوده مردانگی خصوصیات موجودات پیشرفته باشد پستان نشانه ماده بودن است، چرا فیل نر مانند انسان، پستان دارد حال انکه حیوان نر سم دار مانند اسب الاغ پستان ندارند؟ اکنون اثر ماده بودن زن صفتی چگونه انسان باقی مانده اما موجودات کمتر پایین تر وی باقی نمانده است؟ حال انکه داروین مدعی انسان یک موجود پست تر خود مانند میمون تغییر شکل یافته است.
اشتباه داروین تشریح مراحل تکاملداروین باور جهان هستی راز قانونی وجود دارد اساس موجودات ضعیف بین روند بجز دسته موجودات شایسته تر قوی تر هستند، بقیه نابود شوند موجودات زنده اصلح، صفات خود فرزندان خود منتقل کنند؛ بنابراین، صفات قوی متراکم صورت حیوانی جدید بروز کند. اری ما پذیریم جهان هستی، قانونی مبتنی بین رفتن همه موجودات زنده اعم ضعیف قوی وجود دارد، زیرا خداوند مرگ هر موجود زنده قرار داده است؛ اما برابر قانون، قانونی دیگر نام قانون "تکافل اجتماعی" میان موجودات زنده حاکم است؛ زیرا خداوند زیستن زنده بودن مد نظر قرار داده اسباب نیر تدارک دیده است. ما بینیم خورشید، ماه، ستارگان، یاها، بادها، بارانها، گیاهان نیروی جاذبه همه جهت ابقا ادامه حیان انسان سایر حیوانات همکاری دارند.توجه کردن عناصر نابود کننده نظر نگرفتن عوامل بقا، واقع بینش انسان خلل ونقص ایجاد کند؛ اگر جهان هستی، قانون نظامی بین رفتن وجود دارد، کنار ان، قانونی حیات بقا وجود دارد هر کدام در حیات موجوات زنده نقش بسزایی دارند؛ اگر اوضاع شرایط طبیعی مانند باد، رعد برق، حرارت، اب، تند بادها غیره قادر بین بردن مخلوقات دستاوردهای انان مانند کور کردن چشمان منهدم ساختن بناها هستند، کاملا غیر عقلانی اوضاع شرایط طبیعی مرده جان فاقد درک شعور قادر ایجاد افرینش چشم بدانیم حال انکه خود چشم ندارند اینکه انها قادر باز سازی ساختمانی بدانیم نقص فنی دارد.اری، عقل پذیرد اوضاع شرایط طبیعی، صلاحیت تخریب بین بردن دارند؛ اما کاملا غیر عقلانی فکر کنیم اوضاع شرایط توانند جهان هستی شگفت اور تفسیر توجیه کنند؛ گمان، هر عضوی اعضای موجودات زنده نهایت دقت محکم کاری خلق شده دارای نظامی بس دقیق شگفت اور سایر اعضا همکاری کند گونه نسبت دادن محکم کاری دقت نظم فوق العاده وشگفت اور دقیق شرایط طبیعی برنامه پر هرج مرج جمله محالات است.
سید جمال الدین افغانی کتاب خود " الرعد علی الدهریین" پس بررسی انتقاد دیدگاه داروین دهریها گوید: "من طرفداران نظریه پرسم اعضای ماده وجود انفصال جدایی همدیگر، چگونه اهداف همدیگر اگاهی پیدا کرده اند؟ یاری جستن کدام ابزار اسباب هر جزء مسیر مقصد خود فهمیده است؟ کدام پارلمان مجلس سنا شیوخ ایجاد موجودات جهانی بسیار نظیر برگزار گردیده است؟ قسمت بسیار کوچکی جهان هستی، مثلا جوجه تخم گنجشکی وجود دارد، چگونه دانسته صورت پرنده ظاهر شود دانه بخورد زیستن خود منقار چینه دان نیاز دارد؟بدون تردید، نظام "بقای اصلح" داروین ارائه داده است، موجب نابودی حیات انسان شود زندگی انسان واقع هلاکت مواجه ساخته است، بله، نظریه "بقای اصلح" مجوز ظلم ستم هر ستمگری، خواه فرد باشد حکومت، فراهم ساخته است؛ زیرا ستمگر وقتی چپاول ستمگری حیله نیرنگ پردازد، فکر نمی کند مرتکب رذایل اخلاقی شده است؛ بلکه اساس نظریه داروین قانونی قوانین فطرت عمل کند؛ اری، نظریه بینش مجوز هر جنایت خیانتی استعمارگران صادر کرده است.اما انتخاب طبیعی باعث رغبت میل زاد ولد میان افراد قوی بین رفتن افراد ضعیف شود نمی تواند دلیلی وجود تکامل نوع باشد؛ بلکه نکته, چنین برداشت شود افراد قوی همان یک نوع، باقی مانند افراد ضعیف بین روند.
شواهد خارجی، نظریه داروین تایید نمی کنند:1- اگر نظریه درست صحیح ما باید بسیاری انسان حیوانات مشاهده کردیم مطابق نظریه رشد تکامل بوجود ایند نه مطابق قانون تناسل؛ اگر رشد تکامل زمان طولانی نیاز دارد، امر مشاهده نمودن تعدادی میمون حال تحول انسان بطور متوالی جلوگیری نمی کند.
2- اگر بپذیریم شرایط اوضاع طبیعی، میمون انسان تبدیل کرده است، اما هرگز نمی توانیم بپذیریم شرایط طبیعی همسر مرد انهم ایجاد تعادل میان انها بوجود اورده بقای نسل انسان استمرار یابد.
3- توانایی انطباق زیست محیطی برخی موجودات مشاهده شود؛ همانند افتاب پرست مطابق مکان، تغییر شکل رنگ دهد، جریانی خلقت موجودات نهفته موجودات، متولد شود بعضی موجودات قدرت بالایی زمینه برخوردارند برخی دیگر توانایی بسیار اندک ناچیزی برخوردارند قابل ذکر نیست؛ اما هر حال باید دانست ویژگی تمام مخلوقات، محدود باشد حد حدود معینی تجاوز نمی کند؛ لذا توانایی تغییر شکل انطباق زیست محیطی درون ذات برخی حیوانات نهفته نه اینکه محیط انرا ایجاد نماید انگونه طرفداران نظریه گویند؛ گر نه، محیط باید موضوع سنگ ها، خاک سایر جمادات عملی نمود انها تغییر شکل داد.
4- قورباقه جهت تواند خشکی اب زندگی کند، انسان برتری دارد؛ همچنین پرندگان دلیل توانایی پرواز سرعت حرکت بالا بدون استفاده هرگونه وسیله انسان برتری دارند همینگونه حس بویایی سگ قوی تر از