فرمت فایل: ورد ( قابلیت ویرایش )
تعداد صفحات : 7 صفحه
خلافت عمر : عمر طایفه بنى عدى بود.
طایفه مزبور یکى تیرههاى کم جمعیت وضعیف قریش بوده است.
مادرش حنتمه دختر هاشم بن مغیره تیره بنى مخزوم بود.
این تیره طایفه قریش جاهلیت همپیمانان بنى امیه شمار مىرفت.
عمر خلاف ابو بکر، کسانى که سالها پس بعثت رسول خدا (ص) حضرت ایمان اورد.
بسیارى مصادر، اسلام او سال ششم بعثت مىدانند.
این حالى که مسعودى، اسلام او چهار سال قبل هجرت، یعنى سال نهم بعثت مىداند.
عمر دوران مدینه، حوادث جنگها حضور داشت گر چه تاریخ خاطره ویژهاى وى یادگار ندارد.
زمانى که دختر او حفصه عقد رسول خدا (ص) امد، رفت وى رسول خدا (ص) بیشتر شد.
در زمینه، وى ابو بکر موقعیت مشابهى داشت.
گذشت که عمر ابو بکر کسانى بودند که رسول خدا (ص) میان انان پیوند برادرى بست.
انها تمام دوران حیات رسول خدا (ص) قرین یکدیگر بودند.
ان دو که جریان تحولات سقیفه همه جا مواضع یکسانى داشته درستبه دلیل اصرار عمر پایدار ساختن خلافت ابو بکر که امام على (ع) او متهم کرد که خاطر اینده خود تلاش مىکند.
این امر براى دیگران قابل درک بود.
زمانى که ابو بکر عهد خلافت عمر دست او سپرد مردم بخواند، شخصى راه او پرسید: نامه چیست؟
عمر گفت: نمىدانم، اما من اولین کسى هستم که اطاعت مىکنم!ان شخص گفت: اما من مىدانم که چیست، امرته عام اول امرک العام، سال نخست، تو او خلافت گماردى اکنون او تو خلافت مىگمارد.
این حکایت نشان که مردم پیوند سیاسى دو نفر اگاه بودهاند.
به نظر مىرسد موفقیت دو نسبتبه یکدیگر جایگاه برتر عمر طول خلافت دو سال سه ماه ابو بکر، براى همه امر قابل قبول ساخته که دو نفر، واقع، یک نفر هستند، بدین معنى که بطور طبیعى، خلافت عمر ادامه خلافت ابو بکر بوده حکومت انها یک «خلافت» واحد شمار مىاید.
قیس بن ابى حازم مىگوید: عمر مسجد دیدم که چوب نخلى دست داشت مردم مىنشاند، همان حال غلام ابو بکر که نامش شدید امد نوشتهاى ابو بکر مردم خواند، پس که عمر منبر دیدم.
این سخن درستى که، اگر عمر نبود ابو بکر خلافت نمىرسید.
زمانى که ابو بکر قصد داشت خالد بن سعید فرماندهى سپاهى بگمارد، عمر موفق او تصمیمش منصرف کند، زیرا خالد تنها سه ماه پس سقیفه ابو بکر بیعت کرد.
(8) ابو بکر مىگفت که بیش همه عمر دوست دارد.
عمر خطاب ابن عباس گفت: واقع، اگر عقیده ابو بکر من نبود، شاید براى شما سهمى مىگذاشت، صورت قوم شما (قریش) ، چشم دیدن شما نداشت.
همین باور ابو بکر که او وا داشت ضمن «عهدى» عمر جانشینى خود «منصوب» کند.
او ضمن صحبتخود گفت: چون وجود امدن فتنه مىترسیده، عمر جانشینى خود گماشته است.
پیش انکه ابو بکر وى کار بگمارد، کار خود، عبد الرحمن بن عوف مشورت خواست، او تمجید وى، عمر را
متن بالا فقط تکه محتوی متن پروژه میباشد صورت نمونه در درج شدهاست.شما بعد پرداخت انلاین ،فایل فورا دانلود نمایید
لطفا نکات زیر هنگام خرید دانلود مقاله : توجه فرمایید.
« پرداخت انلاین دانلود قسمت پایین »