لینک دانلود خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 21 صفحه
قسمتی متن :
شخصیت وحقوق زن اسلم - اسلام فمینیسم
مقدمه 2
فمینیسم چیست؟ 3
بررسی علل پیدایش فمینیسم 5
بررسی علل تنوع مکاتب فمینیستی 6
مکتب فمینیستی 9
زیر شاخه فمینیسم اسلامی 17
مهم اهداف جنبش فمینیسم 19
اصول ومبانی تفکرات فمینیسم اسلامی 23
نقد فمینیسم اسلامی 26
زن دیدگاه اسلام 28
نقد فمینیسم 29
نتیجه 33
خلاصه مقاله فهرست منابع 35
مقدمه
مقاله حاضر یکى مباحث روز مىپردازد . فمینیسم ، جریانى خزنده که متن تفکرات فلسفى ایدئولوژى غرب برخاست طرح ایدهها شعارهاى ظاهر حق مدارانه زنان ، توانست سرعت سطح دنیا انتشار یابد کشورهاى اسلامى فرا بگیرد .استکبار جهانى صهیونیسم براى مقابله اسلام تضعیف پایههاى کنترل جوامع اسلامى ، طرح بلند مدتى پا عرصه گذاشته سعى دارد نابودى نظام خانواده ، عملا اجتماع مسلمین دچار تشتت گسست نماید ، وحدت وفاق ملى مذهبى بین ببرد نهایت ، تسخیر کامل کشورهاى اسلامى استفاده منابع غنى فرهنگى ، اجتماعى اقتصادى مسلمانان بپردازد .یکى مهمترین حربههاى دشمن ، دامن زدن مسائل حقوقى زنان ، ویژه جوامع اسلامى . استکبار اگاهى سنتهاى قومى ، قبیلهاى مذهبى کشورهاى اسلامى حساسیتهاى مسلمانان زن ، تبلیغات مسموم همه جانبه سطح وسیع پرداخته ؛ ضمن خشن غیر منصفانه جلوه دادن چهره اسلام نسبت مسائل زنان ـ ویژه حقوق اقتصادى قبیل ارث ، دیه نفقه ـ شبهه افکنى نسبت اموزههاى مترقى اسلام بپردازد .در مجال ، وظیفه علما ، روشنفکران ، محققان دین پژوهان ، بسیار خطیر حیاتى . انان مىبایست ضمن دفاع عقلایى دین اموزههاى دین تبیین زبان روز اوردن معارف دینى اعتقادات اسلامى ، نیازها خلاءهاى فکرى جامعه ، ویژه قشر جوان ، طرف کنند سو ، ضمن کنترل ، بررسى نقد ایدهها ، تفکرات فرهنگهاى صادراتى غرب ، حقیقت ماهیت واقعى انها ملا سازند ؛ جوان مسلمان فریب ظاهر زیباى انها نخورد . کشورهاى صنعتى غربى امر بسته بندى صنایع غذایى نسبت ما چند گام جلوترند . انها تکنولوژى بسته بندى عقاید خود استفاده مىکنند . جریان فمینیسم یکى صدها کالاى بسته بندى شدهاى که وارد کشورهاى اسلامى ؛ اما بافت دینى مذهبى کشورها اجازه فعالیت نداد . فمینیسم براى بقا دوام خود یک سو ترویج تکثیر خود سوى دیگر ، قالب عوض نمود شکل بستهبندى جدیدى نام «فمینیسم اسلامى» وارد کشورهاى اسلامى ؛ اسم اسلام ، مبارزه اسلام بپردازد . هوشیارى ، دقت ، تبیین ، تفسیر نقد منطقى تبلیغ ترویج فراگیر ، لوازم کار پژوهشگران ، استادان مسئولان راه مبارزه فرهنگى عقلانى پدیده . غناى فرهنگ تمدن مذهبى ـ ملى ما بهترین پشتوانه علمى مهمترین منبع مقاله براى نقد بررسى طرد اینگونه محصولات غربى .این مقاله صدد ضمن معرفى فمینیسم نحلههاى برنامهها اهداف یک سو بیان دیدگاه متعالى اسلام ، ویژه مسائل زنان ، سویى دیگر ، ضمن دفاع اموزهاى دینى ، نقد اهداف ارمانهاى فمینیسم بپردازد بیان کند که اسلام فمینیسم لحاظ ایدئولوژى جهانبینى ، اصلا قابل قیاس نیستند فرض قیاس ، مانند دو قطب مخالفاند که هیچگاه تلفیق نمىشوند مولودى نام فمینیسم اسلامى خلق نخواهند کرد .
فمینیسم چیست؟
فمینیسم ، جنبشى سازمان یافته براى دست یابى حقوق زنان ایدئولوژىایى براى دگرگونى جامعه ؛ که هدف ، صرفا تحقق برابرى اجتماعى زنان نیست ، بلکه رویاى دفع انواع تبعیض ستم نژادى سر مىپروراند .همه گرایشهایى که زیر چتر گسترده جنبش گرد امدهاند ، باورند که زنان بىعدالتى نابرابرى روبهرو شدهاند ؛ اما علل ستم انان ، تحلیلهاى مختلفى ارائه مىدهند همین پایه ، راهبردهاى متفاوتى پیشنهاد مىکنند .نخستین بار ، واژه فمینیسم (Feminisme) یک متن پزشکى زبان فرانسه ، براى تشریح گونهاى وقفه رشد اندامها خصایص جنسى بیماران مردى کار رفت که تصور مىشد خصوصیات زنانه یافتن بدن خود رنج . سپس الکساندر دوما ، نویسنده فرانسوى ، واژه جزوهاى عنوان «مرد زن» ، زناى محصنه زنانى کاربرد که گونهاى ظاهرا مردانه رفتار مىکردند .(1)فمینیسم عنوان یک اصطلاح سیاسى ، سال 1837 م . وارد فرهنگ فرانسه . واژه هر چند ارائه چهرهاى کلى منهاى مشخصههاى یک مکتب سیاسى - اجتماعى ، واژهاى گویا ؛ اما دارا بودن کلیت مفهومى ، مولفهها شناسههاى معرفى یک تفکر خاص ، تهى مىباشد . براى فهم معناى خاص اراده شده فمینیسم ، پسوند نیاز پسوندها هستند که تعیین کننده نوع گسترش ، مشخصهها اهداف خاص مىباشند بدین ترتیب که مثلا فمینیسم رادیکال فمینیسم سوسیالیست متمایز مىگردد .(2)در مباحث اکادمیک ، فمینیسم معناى اعم ، شامل هر گونه مطالبات حقوقى اجتماعى زنان ؛ اما انچه امروز عنوان فمینیسم مطرح مىشود ، فمینیسم معناى اخص که جنبشى کاملا سیاسى - ایدئولوژیکى حمایت شده کانونهاى خاص جهان .بهتر که بگوییم فمینیسم قبل انکه یک مکتب ایدئولوژى مستقل باشد ، یک وجه اجتماعى براى احقاق حقوق زن مظلوم اروپا غرب .در دهه 1840 م . ، جنبش حقوق زنان ایالات متحده ظهور کرد فعالیت جهت تبیین جایگاه زن جامعه امریکا پرداخت . دستاورد مهم فعالیتها ، اعلامیه «احساسات» که خواهان رعایت اصول ازادى برابرى زنان .قبل ظهور جنبشهاى مدافع حقوق زنان ، نویسندگان زن نابرابرىها بى عدالتىهاى اجتماعى علیه زنان ، مطالبى نوشته بودند . واقع ، اغازگر گونه جنبشها منشا پیدایش نهضت فمینیسم ، همین نویسندگان بودند که تحولات فکرى فرهنگى ، زمینه خیزش زنان جهت احقاق مطالبات خود فراهم نمودند . عنوان نمونه ، مىتوان خانم مرى ولستن کرافت ، نویسنده «احقاق حقوق زنان» سیمون دو بوار ، نویسنده «جنس دوم» اشاره نمود .در یک جمعبندى کلى تعریف فمینیسم ، مىتوان گفت جنبشهاى فعالى حقوق زنان ، چه جهان غرب چه کشورهاى اسلامى ، اعتراض برخى نابرابرىهاى اجتماعى شکل گرفتند ؛ اما گذشت زمان ، جریانى فرهنگى تبدیل شدند که اساس انگارههاى مشخص اعتقادى ، تحلیل نابرابرىهاى زنان ارمانهاى زنانه پرداختند . امروزه، واژه فمینیسم دفاع حقوق زنان اساس ارمان برابرى طلبى اطلاق مىشود .(3)
بررسی علل پیدایش فمینیسم
شناخت فمینیسم ، عنوان مکتبى که دفاع حقوق زنانى همراه خود یدک مىکشد ، نیاز بحث تاریخى اجتماعى فرهنگ تاریخ غرب دارد که مقاله گنجایش ندارد ؛ اما براى بررسى علل پیدایش فمینیسم ، ناچاریم مقوله زن حقوق او منظر تاریخى ، طور خلاصه بیان کنیم .در روم باستان ، زنان حقوق اجتماعى برخوردار نبودند ارث محروم بودند . پس مرگ شوهر ، زن مانند سایر اشیاء ، ورثه منتقل مىشد . رومیان انکه قوانین حقوق ، پیشرفت کرده بودند ؛ اما افکار عامه نسبت زنان ، متمایل خشونت سختگیرى .(4)در دمکراسى اتن ، زنان بردگان ولگردها برابر بودند حق راى مالکیت اقتصادى نداشتند ؛ گونهاى که زنان اجازه خرید فروش اشیاء گرانتر بیست من جو نمىدادند .(5)با سقوط امپراطورى روم ، فضاى اجتماعى تدریج تحت تاثیر اموزههاى مسیحیت ، تلطیف . قرون وسطى ، دوران راحت باش براى زن اروپاى قدیم . قرنهاى ششم هفتم میلادى که گسترش تعالیم مسیحیت همراه ، زنان حتى دیرها کلیساها اندازه مردان سهم داشتند ریاست برخى دیرها نائل مىشدند . واقع ، مىتوان گفت مسیحیت نگاهى کرامت گونه زن داشت ؛ طورى که توانست نگاه جاهلیت قبل مسیحیت نسبت زن تغییر دهد ؛ چون دین پایه زنى بزرگ نام مریم علیهاالسلام بنا نهاده شده . ، دلیلى محکم رد نظریهاى که فمینیسم زاییده اموزهاى مسیحیت مىداند .در قرنهاى دهم یازدهم میلادى ، زنان ارام ارام وارد مسائل سیاسى ، حکومتى قضایى شدند . دوره ، مقارن ورود نفوذ اسلام اروپا که رهاورد بزرگ نفوذ ، افزایش حرمت حقوق زن جامعه فرهنگ اروپا مىباشد .در سدههاى سیزدهم چهاردهم میلادى ، ساختار اقتصادى اجتماعى اروپا متحول تضییقات حقوقى زنان کاهش حرمت کرامت زن اروپایى شکل گرفت . بیشترین دوران تهاجم کرامت زن حقوق مادى معنوى او غرب بعد رنسانس ؛ دورانى که مرگ مدنى زن تعبیر شده . اوج تهاجمات قرنهاى پانزدهم شانزدهم میلادى . دوران شاهد هستیم که زنان خلاق عرصه علم هنر ادبیات ، مجبورند اثارشان نامهاى مردانه امضا کنند ؛ مثلا کشفیات مهم نجومى تیکو براهه ، حاصل زحمات تلاشهاى علمى خواهرش . قرنهاى هفدهم هیجدهم میلادى ، که تشدید سکولاریزاسیون اخلاق فرهنگ ، تمرکز ثروت ، مبادلات بردگان فقیر شدن بخشى بشریت همراه ، شرافت انسان اروپا ، میزان تولید کالا پس اندازهاى مادى او تنزل کرد . بین ، وضع زنان وخیمتر مردان . تحولات رنسانس باعث خلق تفکرات الحادى مادى ، انسان مدارى ، فردگرایى اومانیسم اروپا .فرایند تحولات ، سبب خیزش زنان که خواستار اعاده حیثیت شرافت حقوق تضییع شده خود بودند ، سر اغازى براى پیدایش فمینیسم غرب .نهضت فمینیسم شکل گرفت بیان کند که زن دنیاى مدرن امروزى بن بست رسیده براى رهایى او بن بست باید چارهاى اندیشید . زن غربى فمینیسم یگانه حامى حقوق کرامت دست رفته خود پنداشته ، نقد قوانین ناعادلانه ، ساختار قدرت ، فرهنگ ، ارزشها سنتهاى مردسالارانه جامعه مىداند .(6)سیر تاریخى پیدایش فمینیسم مىتوان دو بخش اساسى موسوم موجهاى دوگانه تقسیم کرد .موج اول فمینیسم ، اشاره جنبشهاى فمینیستى اواخر قرن نوزدهم اوایل قرن بیستم میلادى داشت محور فعالیتهاى انها کسب حقوق مساوى براى زنان ، ویژه حق راى ، .موج دوم اواخر دهه 60 تمام دهه 70 قرن بیستم میلادى ، اعتراض مجددى عدم تساوى زنان .این دو موج فمینیستى مدعى اند که حوزهاى هستند اندیشهها ، تاریخچه کارکردهاى خاص خود ؛ اما عمل ما بین اندیشهها کارکردها هیچ وحدتى وجود ندارد .
بررسی علل تنوع مکاتب فمینیستی
در زمینه علل پیدایش مکاتب متعدد فمینیستى ، ویژه شرایطى که انها حرکت خود راستاى ازاد نمودن زن ستم مردان مىدانند ، باید گفت : هر کدام دیدگاهها مکاتب فراخور پیدایش بالندگى خود ، دامن مکتبى خاص رنگ بو حال هواى همان مکتب فکرى - فلسفى اخذ نموده ؛ کلیت اعتماد ، تناسب بستر رشد خود عوامل مسائل محیطى اش تاثیر پذیرفته .(7)بنا نظر دریک ویلفورد ، بهتر جاى واژه فمینیست ، فمینیستها استفاده کرد ؛ زیرا گرایشات فمینیستى قدرى مختلفند که نمىتوان انها یک مفهوم واحد جمع اورى کرد .(8) انجا که فمینیستها اساس اموزههاى مکاتب فکرى ، فلسفى سیاسى ، دیدگاههاى خود ترویج مىدهند علت فرودستى زنان تحلیل مىکنند ؛ مىباید علل پیدایش تنوع دیدگاههاى فمینیستى وابستگى جنبشهاى طرفدار حقوق زن مکاتب بدانیم . طرف دیگر ، وجود ظهور مکاتب مختلف فمینیستى بیانگر که فمینیسم تنهایى یک مکتب ایدئولوژى مستقل نیست ، بلکه تنها جریانى تاریخى اجتماعى . تمام فمینیستها معتقدند نژاد زن همواره تحت تبعیض مردان بوده ؛ گونهاى که عرصه فرهنگ تاریخ نوردیده اکثر نقاط جهان تاثیر بهسزایى عادات رسوم مردم جاى گذاشته فرودستى زنان تمام زوایاى فرهنگ ملل مختلف نمایان . کلیت مشکلى که تمام نحلههاى فمینیستى خود