تحقیق زندگی نامه قاریان قران مصری

لینک دانلود خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش اماده پرینت )

تعداد : 40 صفحه

---

 قسمتی متن : 

زندگینامه خود نوشت استاد عبدالباسط

 زندگینامه

نمونه تلاوت استاد عبدالباسط  زندگینامه

متن حاضر گزیده ویرایش شده یک مصاحبه استاد عبدالباسط باشد، که صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است.

من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" قریه ارمنت که حالا مبدل شهر شده توابع استان قنا جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت قاهره تقریبا 700 کیلومترمی باشد. من سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) دنیا امدم .

در ده سالگی قران حفظ نمودم. عاشق قران بودم خدا ارزو کردم که یک قاری مشهور بشوم. من شنیدن قران، مسافت زیادی پیاده طی کردم؛ چون زمان خانه رادیو وجود نداشت فقط قهوه خانه رادیو داشتند.

شیخ رفعت شیخ شعشاعی- دو نفری که زمان مشهور بودند- رادیو قرائت قران داشتند. شیخ رفعت دو بار هفته روزهای دوشنبه جمعه  تلاوت داشت. ما سه کیلومتر راه پیاده طی کردیم صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم استفاده سایر قاریان جلسات شبانه قران شرکت کردیم . من مکتبخانه همان روستا قران حفظ کردم . زمان هنوز روستای ما مبدل شهر نشده بود.

من پدرم گفتم که خواهم علم قرائات فرا گیرم قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق کرد. اما برادران بزرگترم دانشگاه الازهر رفتند علوم دیگری تحصیل کردند.

پدرم خواست مرا " طنطا" که ناحیه مشهور علوم قرائات تعلیم علوم قرانی ببرد، اما شیخی ناحیه شمال روستای ما امد تعلیم علوم قرانی قرائات، مردم او استقبال کردند، که من نزد او رفتم قرائات سبع یاد گرفتم. او احساس کرد که من علاقمند هستم توانایی دارم که قرائات سبع یاد بگیرم، پس مرا امر تشویق کرد . او قصد اموزش ده قرائت داشت اما من فراگیری هفت قرائت قانع بودم . معلم مرا خود جلسات شبانه قران همراه برد تقریبا مرا مثل فرزند خود حساب کرد.

من قران ده سالگی قرائات سبعه 12 سالگی عشره 14 سالگی، یعنی همه قرائت دهگانه را- الحمدلله- اموختم .  

ما علاوه حفظ قران، کتاب معانی فرا گرفتیم. چون علم معانی رعایت وقف دیگر قواعد لازم است.

گرچه مصر دانشکده قرائات قرانی ایجاد شده ولی هنوز چند مکتبخانه مصر موجود ولی مسئولین دوباره تشویق  شده اند مکتبخانه وضع سابق خود برگردد.

البته مدرسه قرائات هست ولی مخصوص کسانی که قران حفظ کرده اند خواهند قرائت بیاموزند مدرسه وابسته دانشکده زبان ادبیات عرب دانشگاه الازهر است. قرائت هفتگانه، دهگانه، چهارده گانه، قواعد قران زبان عربی طور کلی علوم قرانی علوم وابسته انجا تدریس شود.

من تمام وقت خود صرف قران کرده ام تمام زندگی ام صرف تعلیم قران جلسات دینی شده است. گرایش من بیشتر قرائت قران برگزاری لیالی قرانی دعوت شخصی کشورهای اسلامی ضبط رادیویی تلویزیونی و... است.

هنگامی که 19 سال داشتم سال 1951 اولین بار قاهره رفتم. حافظ قران بودم منطقه"صعید" شهرتی داشتم.  مناسبت میلاد پیامبر جشنی برپا بود. بعضی مرا شناختند تمایل داشتند من بعضی مناسبت قران بخوانم. اما من علت غربت، حضور قاریان معروف تردید داشتم. یکی علما که مرا شناخت من درخواست کرد که ده دقیقه قران بخوانم. من پذیرفتم که ده دقیقه قران بخوانم اما یک ساعت نیم طول کشید. سبحان الله . توفیقی جانب خداوند مسجد پر جمعیت، مرتبا من خواستند که باز بیشتر بخوانم من همچنان تلاوت کردم .

روز بعد باز من خواستند بخوانم من حاضر شدم. بعضی مسئولین بودند که البته انها نمی شناختم. مرا خواستند گفتند:" اهل کجا هستی"؟

گفتم:" اهل صعید هستم، روستایی نام ارمنت."

به من گفتند:" چرا رادیو نمی ایی شهرت پیدا کنی؟"

گفتم:" من صعید مشهور هستم."

گفتند:" جای که یک منطقه مشهور باشی، همه دنیا شهرت پیدا کنی."

گفتم که باید دیگران جمله پدر مشورت کنم.

به من گفتند: لازم نیست، توکل خدا کن رادیو بیا. من چون حس کردم که پیشرفتی من  کار هست، پذیرفتم . زمان، شیخ الضباع مسئول جلسات قرانی کتاب زمینه قرائات علوم قرانی نوشته بود، او علوم قرانی قرائت مرجع حساب امد. شیخ پس که متوجه قرائات سبع حفظ هستم؛ من تبریک گفت وعده داد که اوقاتی قرائت قران رادیو برایم مشخص کند.

از پس هر یک ماه هر یک ماه نیم یک بار، رادیو تلاوت داشتم . نماز صبح مقام حضرت زینب(س) خواندم بیرون رفتم پیاده رادیو که خیابان علوی رفتم ساعت 5/6 7 صبح تلاوت قران داشتم.

در سال 52 که حج مشرف شدم اولین بار که همین کشور تلاوت قران من نوار ضبط شد. البته تلاوت برخی قاریان جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی شیخ رفعت تاثیر داشته ام . یک قاعده که هرگاه  قران دل خوانده شود، دل نشیند خود خواننده تاثیر گذارد. من روش خاصی قرائت قران داشتم که کسی اکتساب نکرده بودم. که البته شنیده ام روش، اکنون مصر، سایر کشورها، حتی مالزی اندونزی جاهای دیگر دارای مقلدان فراوانی شده است. من خوشحالم که کسی روش من تقلید کند ولی عین حال تقلید تشویق تایید نمی کنم، چون عمر تقلید کوتاه است.