لینک دانلود خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع : ( قابل ویرایش اماده پرینت )
تعداد : 14 صفحه
قسمتی متن :
استدلال وجود عالمى ماوراى جهان مادى که ملائکه جن بدان تعلق دارند
این موضوعى که صاحب تفسیر جواهر، خود مصروف داشته محور اصلی بحث قرار داده است. طنطاوى معتقد که جن ملائکه عالمى تعلق دارند که نظرها پنهان است، عالمى که وحى، ما مطلع مى سازد، اما عقل براى دلیلى ندارد. او دنیایى زندگى مى کند که پیشرفت هاى علم تجربى، ذهنیت ویژه اى مردمان عصرش بخشیده موجب شده بسیارى مردم، ویژه روشنفکران، پذیرش چه عقل اشنا نیست سر باز زنند وجود چنین عوالمى انکار کنند، اگرچه طریق نقل ثابت شود، وحى تایید کند تمامی زندگان ایمان اورند.
از نظر انها دست یابی علم، علت بیمارى ناتوانى انسان، حیوان گیاه کشف میکرب، موجب مى شود نه تنها وجود هر علتى جز سوء تغذیه حالت هاى قابل مشاهده مشابه براى بیمارى هاى انسان گیاهان حیوانات نفى کنیم، بلکه همچنین ما مى فهماند که سر منشا افکار خوب بدمان حالت ها، اموزش استعدادهایمان بجوییم. میان، دیگر جایى براى ملائکه شیطان نمى ماند. چگونه مى توان پذیرفت تصدیق کرد که شیاطین ما گمراه مى سازند ملائکه هدایتمان مى کنند؟
براى کسانى که گونه مى اندیشند نمى توان وحى نقل استدلال کرد باید راهى غیر پیمود برهانى دیگر اقامه نمود. طنطاوى پاسخ اشکال، تلاش خود اثبات وجود عالم ملائکه وشیطان متمرکز مى کند مى کوشد بدون استناد وحى نقل، پاسخ گوید.
الف او استدلالى کتابى که قلم عالمان هندى نوشته شده، نقل مى کند. خلاصه سخن انان که همه مردم، شرق غرب عالم، سخن عالمان هر رشته اى مى پذیرند نظریات وعقاید انها باور دارند. اگر پزشکان انها بروز وبا جذام هر بیماری دیگرى هشدار دهند، گفته انان پیروى مى کنند سخنانشان مى پذیرند دستوراتشان انجام مى دهند. همین طور عالمان حساب نجوم طبیعت کشاورزى ... حالى که خود انان شخصا مطالب نرسیده اند. انها خوب مى دانند که براى هر علمى، راه تحقیق مطالعه اى وجود دارد، هر علمى اصولى مبتنى مطالعه قوانینى مى پردازد خواصى بررسى مى کند. هر کسى که راه دنبال کند، همان نتایج حقایقى دست مى یابد که عالمان بدان رسیده اند. رو بزرگی اجرام اسمانى مطمئن هستند اگرچه خود، تحصیل نکرده اند. بیمارى مى هراسند اگرچه خود، خطر درنیافته اند.
مولف کتاب پس سخنان، مسئله اعتقاد عالم روحانى موضوع قیاس مى کند مى گوید: بین مردم، ملت مذاهب مختلف، کسانى هستند که امور مادى کناره گرفته اند ریاضت نفس مشغولند. انها ما جهانى خبر مى دهند که نظرها پنهان است. اینان رشته خود عالم هستند حکم انان حکم پزشکان ستاره شناسان است. مردم همان گونه که سخن انها مى پذیرند بى که خود علوم مادى درس خوانده باشند، همین طور باید سخنان عالمان روحانى بپذیرند، اگرچه علوم روحانى تحصیل نکرده باشند. انها اگر قوانینى که روحانیان مقرر کرده اند، رعایت کنند علومى که انها مى گویند بیاموزند، همان نتایجى دست مى یابند که انها بدان رسیده اند چیزی خواهند شناخت که اکثریت غافلند.
مولف مبناى قیاس، وجود عالمى وراى عالم مادى استدلال مى کند که ملائکه شیاطین بدان تعلق دارند. طنطاوى دو دلیل دیگر کتاب خود، )الارواح( نقل مى کند که انها بند ب ج اورده ایم.
ب تمامی مردم، هندى گرفته رومى عرب عجم، اهل مذاهب مختلف، مسلمان یهود مسیحى زرتشتى دیگر فرقه گروه ها، همه همه براى مردگانشان خیرات مى دهند، براى انها دعا مى کنند زیارتشان مى روند. اگر نبود که بقاى انها على رغم مرگ بدن هایشان باور داشتند، رفتار انها پوچ بیهوده بود. لذا مى توان نتیجه گرفت که اعتقاد که انسان چیزى جز بدن فناناپذیر است، امرى فطرى که فطرت پاک دست نخورده بشر گواهى مى دهد.
ج بسیارى مردم، پدران فرزندانشان خواب مى بینند که انها نشانی گنجى مى دهند پرداخت دینى سفارش مى کنند. انها هنگام بیدار شدن پس بررسى درستی امور پى مى برند. پس باید گفت که انها وجود دارند، اگرچه بدن هایشان مرده است.
د مفسر جواهر دلیل دیگرى براى اثبات وجود ملائکه مى اورد، دلیلى که عقل مشاهده جهان پیرامون مى رسد. او طیف گسترده جانداران حیث کمال اشاره مى کند که حشره اهو، شیر، میمون، انسان فرد حکیم عالم تغییر مى کند.
با توجه که نهایت اعلاى طیف، علم وحکمت قرار دارد، ایا نمى توان قیاس کرد که همان طور که طرف نقص ان، جمادات کرم که پست حیوانات هستند، قرار دارند، طرف کمال ملائکه وجود دارند که قوه ادراک انها کامل است؟ واقع، طور اجمال گونه مطرح مى کنیم که حیوانات شهوت بدون عقل وجود دارد انسان شهوت عقل. ایا نمى توان نتیجه گرفت که درعالم وجود، عقل بدون شهوت وجود داشته باشد؟ ه طنطاوى براى اثبات وجود ملائکه شیاطین، همان گونه که شاهد بودیم، دلایل مختلفى مى اورد. مواردى که تنها قانع کننده است، اما یقین اطمینان دنبال ندارد. او سخنان فلاسفه اثبات عالم غیرمادى، دلایل اقناعى مى نامد. طریقه صوفیه اهل مکاشفه تنها براى خود انها یقینى براى دیگران معرفى مى کند. محکم مطمئن دلیل او دلیلى غیر موارد چهارگانه دلیل یگانه منحصر فرد، احضار ارواح که او ان، نام علم مى نهد. او افتخار مى گوید: چه قران ما مى اموخت، امروزه راه )علم احضار ارواح( سراسر عالم فراگرفته مى شود. اکنون مردم مى دانند که عالم هاى روحانى یى وجود دارند که ما نفع مى رسانند تدبیر امور ما برعهده دارند. جاى دیگر مى گوید: جهان پنهانى که تاکنون تنها طریق وحى اثبات امکان پذیر عقل دلیلى نداشت، امروزه اروپا دانشمندان بحث بررسى درمورد پرداخته اند.
او سخنان لرد الیور لودچ انگلیسى تفصیل نقل مى کند که احضار روح سخن گفته، بقاى روح وجود عوالم غیرمادى استدلال کرده است. طریق احضار روح، فرد خود تجربه کردن عالمى دیگر مى پردازد چه تاکنون مى شنید، اکنون مى بیند. درواقع براى طنطاوى تنها تجربه پذیر بودن نیست که مورد ممتاز مى سازد، بلکه برابرکسانى که علم دانش غرب دستمایه حمله دین قرار مى دهند، پاسخى علم برابر علم تلقى مى شود. رو، تفسیر او تاکید ویژه رجوعى مکرر علم احضار روح شاهد هستیم. او حتى فهرست کتاب الارواح خود خلاصه براى اطلاع خوانندگان نقل مى کند.
اما باید گفت که هیچ کدام پنج دلیل نمى توان پاسخ پرسشى دانست که طنطاوى زبان روشنفکران بازگفته بود. اشکال انان اصل، نه وجود ملائکه، بلکه چگونگی ارتباط انها جهان مادى جایگاه انها نظام على بود. وجود اثبات عالمى روحانى، پرسش باز جاى خود باقى است. طنطاوى جا که نویسنده مقاله بدان دست یافته، هیچ گاه بحث هاى فلسفى ارتباط عالم مادى غیرمادى، که جا پرداختن کاملا ضرورى است، وارد نمى شود. او چند مورد منظورعمق بخشیدن شناخت خداوند ملائکه، نمونه هاى محسوس قابل درک شاهد مى اورد. بحث او موضوع همین مثال خلاصه مى شود. یک جا نظام جهان بدن انسان ارتباط اعضاى مختلف یکدیگر مغز ارتباط روح ونفسش تشبیه مى کند. مثال، ملائکه قواى جسم تشبیه مى کند که تمام بدن وجود دارند بین جسم مخ ارتباط برقرار مى کنند. جاى دیگر مى گوید:
خداوند نورش ملائکه مى تاباند انها انبیا تابیده مى شود. پس ملائکه واسطه هستند. بنابراین، خداوند چونان خورشید ملائکه همچون ماه. نورى که خورشید ماه تابیده مى شود، وحى یى مى ماند که خداوند پیامبران وساطت ملائکه فرستاده مى شود.
ماهیت جن ملائکه
مولف جواهر، جلد اول، نظریات حکما صاحبان مذاهب مختلف، مورد ملائکه نقل مى کند. نخست نظر علماى اسلام، که انها اجسام هوایی لطیفى مى دانند که مى تواند صورت هاى گوناگون درایند محل استقرارشان اسمان است. دوم، نظر برخى بت پرستان که انها فرستادگان بد یمن خوش یمن ستارگان مى دانند. انها باورند که ستارگان مانند انسان، موجوداتى عاقل زنده هستند که توسط ملائکه اداره مى شوند، همان گونه که نفس ما جسممان اداره مى کند. سوم، عقیده زرتشتى ثنوى مبنى که شیاطین ظلمت وملائکه ازنورند. چهارم اعتقاد مسیحیان که ملائکه ارواح بشری پاک، شیاطین ارواح خبیث انسانى مى دانند، البته هنگامى که بدن ترک گفته باشند. پنجم نظر فلاسفه ملائکه. او موضع جرح تعدیل نظریات نمى پردازد ر...ى منتخب خود اعلام نمى کند. اما ضمن تفسیر ایات دیگر مى توان نظر او باره دست یافت. جلد دوم، قول فخر رازى نظر عده اى اشاره مى کند که احتمال مى دهند ملائکه شیاطین، ارواح پاک خبیث مردم، پس مرگ باشند. او همی ن سخن اخوان الصفا نقل مى کند. جلد بیست یکم همین مطالب بار دیگر قول فخر اخوان الصفا نقل کرده، سخن انها گفته غربى عالم ارواح منطبق مى یابد. جلد چهارم همان تفسیر، ملائکه شیاطین مبناى علم جدید ارواح سخن امام غزالى فخر رازى چنین تبیین مى کند که ارواح شریر مردم، ارزو مى کنند لذات دنیا بازگردند. چون محرومند، وسوسه کسانى مى پردازندکه نظر روحى همسنخ انها هستند. بنابراین، فاسق گمراه، زنده مرده گمراهى تعلیم مى دهد؛ همان طور که گفته شده ارواح مردم بد، شیاطین ملحق مى شوند ارواح مردم فضیلت ملائکه. او همین دیدگاه جاى دیگرى تکرار مى کند.
او درتفسیر سوره جن جمع اقوال مى پردازد مى گوید: علماى ما خداوند رحمتشان کناد عده اى گفته اند که جن اجسام عاقل پنهانى هستند که اتشین بودن انها غلبه دارد. برخى گفته اند که انها ارواح مجرد هستند. او دو قول منافی ندانسته چنین بین دو جمع مى کند که ارواح مجردى که عالم ماده نزدیک ترند، جن، انها که عالم روح نزدیک ترند، ملائکه اند. او سپس قول دیگرى اشاره مى کند که ملائکه نفوس بشرى هستند که مرده اند. نظر او سخن موارد قبلى تناقضى ندارد؛ چراکه مى توان چنین گفت که دسته نفوس بشرى که شر عالم ماده گناهان بدى هاى نزدیک ترند، جن نامیده مى شوند انها که عالم ارواح کاملا مجرد، نزدیک ترند، ملائکه ملحق مى شوند.
در جا باید پرسید که ایا نظر او جن ملائکه، مستقلا وجود ندارند که ارواح بشرنیز پس مرگ، تناسب خصوصیاتشان انها مى پیوندند، که چنین نیست اصل، جن ملائکه چیزى نیستند جز ارواح انسان پس مرگشان. ما نتوانستیم تفسیر او توضیحى گویا مطالب بیابیم.
خصوصیات ملائکه
قران خصوصیات ملائکه، کم سخن گفته است. موارد معدود طنطاوى تفسیر لفظى اکتفا کرده است. تفسیر سوره انفطار، )وان علیکم لحافظین( ملائکه تفسیر مى کند که اقوال اعمال ما ضبط مى کنند. چیزى نمى افزاید. ایه اول سوره فاطر، نمونه هاى نادر که مفسر جواهر، تفسیر ان، توضیحاتى فراتر الفاظ خود ایه داده است. ایه، خداوند متعال فرشتگانش داشتن بال هایى، دو سه چهار نسبت مى دهد. طنطاوى تبیین مى گوید: جهان مادى، بال جز چه بتوان پرواز کرد اطلاق نمى شود، اما عالم ارواح، بال توانایى قدرت روحانى یى که موجب تمایز ملائکه مى شود هیچ ارتباطى قدرت مادى ندارد. او تعدد بال تعدد پا حیوانات، حتى بیش بیست عدد، همچنین تفاوت عقل انسان تشبیه مى کند.
خصوصیات جن
ییکى ازنکاتى که قران جن مطرح کرده است، منشا خلقت انها است. طنطاوى تفسیر سوره الرحمن، برابر ایه )خلق الجان من مارج من نار(24) مى ایستد استناد که شعله اتش دائما تکان مى خورد جابه جا مى شود، نسبت دادن خلقت جن اشاره مى داند که نفوس جن همچنان نیازمند پیرایش وکامل شدن هستند. درواقع سخن او استناد سخن علماى احضار روح که مى گویند: یک روح کامل هنگام احضار شدن، ثابت ارام است، حالى که یک روح ناقص تشویش اضطراب حرکت است.
قران سوره احقاف، قول جنیان هنگام شنیدن قران نقل مى کند که مى گویند: )قالوا قومنا انا سمعنا کتابا انزل من بعد موسى(.طنطاوى تفسیر ایه مى گوید که انها یهودى بوده اند چون یهود حضرت عیسى ایمان ندارند، او اسمى نبرده اند. او تفسیر همین ایات اقوال برخى علما اشاره مى کند که معتقدند بین جنیان فرقه مذاهبى مشابه چه بین ساکنان زمین شایع است، وجود دارد. بین انان یهودى، مسیحى، زرتشتى بت پرست وجود دارد. همچنین انها مسلمان )مبتدعه(، )قدریه( معتقد )خلق قران( دارند. او درتبیین مطلب اظهار تردید مى کند که ایا وجود فرقه هاى مشابه بین جنیان بدان علت که انها ارواح انسان هاى ناقص، مانند یهود، بوده اند که مرده اند که ارواح نادان سرگردان بدون جسم بوده اند که دین اخلاقشان اخلاق عقاید اهل زمین اقتباس شده است. او پرداختن گونه مسائل برعهده امت اسلامی پس خود مى داند که تحقیق بررسی بکوشند؛ چراکه زیباترین ارزشمندترین علوم است. چه علمى علم، که ما ای
نده مان پس زندگى، اگاه مى سازد، ارزشمندتر است؟
ویژگی دیگرى که مولف تفسیر جواهر اشاره مى کند، مکلف بودن جنیان که اجماعی علما معرفى مى کند. توضیح ویژگی انها مى توان تفسیرى که منع انها استراق سمع رجم انها توسط ملائکه سخن مى گوید، دریافت. او مى گوید براى ارواح ناقص امکان وجود داشت که برخى مطالب ملا اعلى گوش فرا دهند، مانند موعظه که براى انها سودمند بود، اما هنگامى که پیامبر خاتم مبعوث شد، انها کار منع شدند متوجه چه عالم انسانى روى مى دهد، شوند، عالمى که انها نزدیک تر مطالبش براى انها قابل درک تر است. نظر طنطاوى تفسیرى مطابق یافته هاى علم احضار روح است. او مى گوید: دراین علم امده که ارواح، پس مرگ، همان راهى مى روند که طول حیات، پیموده بوده اند. پس اگر ناقص باشند، نقصشان انها خواهد ماند اگر کامل باشند، کمال ملازمشان خواهد بود. اما ارواح ناقص ممکن برخى نقایص خود عمل کردن نصیحت هایى که انسان عوالم دیگر مى شنوند، برطرف سازند. البته صورتى که امادگى زمینه اش داشته باشند. او سپس این
هماهنگی بین مطالب قران کشفیات جدید، اظهار شگفتى تعجب مى کند.
ان چه دیدگاه هاى طنطاوى بحث مى توان گفت که او دلایل عقلى نقلى براى پاسخ گویى شبهات مخالفان کافى نمى یابد. علم احضار روح غنیمت مى شمارد، دلیلى بى بدیل برهانى خدشه ناپذیر تلقى مى کند تمام باور خود عالم غیرمادی ملائکه جن استوار مى سازد. اما احضار روح، قطع نظر درستى نادرستى اش، که ارزیابی محدوده تحقیق خارج است، تنها مى تواند ما وجود روح بقاى ارواح بشر پس مرگ رهنمون باشد دلیلى وجود ندارد بتوان نتیجه گرفت که ارواح، همان ملائکه جنى هستند که قران اشاره دارد. بنابراین، استناد احضار روح، نه تنها اثبات ملائکه جن ناتوان است، بلکه فرض اثبات انها هم، چنان که قبلا اوردیم، اشکال مخالفان پاسخ نمى دهد؛ زیرا سوال انها چگونگی ارتباط عالم مادى عالم غیرمادى جایگاه جن وملائکه نظام على بود. علاوه، عقیده که جن ملائکه همان ارواح بشرند، نظر قران، ویژه ملائکه، حتى نظر خود طنطاوى وساطت انها عالم وجود، سازگار نیست. زیاده او مهم دانستن